|
دوشنبه 91 اردیبهشت 25 :: 5:54 عصر :: نویسنده : بی کران
سلام...راستش از این وبلاگ هیچ خاطره خوشی ندارم... برمیگردم همون وبلاگ قدیمیم دلم می پوسه اگه برای عشقم ننویسم.اینم ادرسشه دوست داشتید سر بزنید www.fatemeyeman.mihanblog.com موضوع مطلب :
دوشنبه 91 اردیبهشت 18 :: 8:3 عصر :: نویسنده : بی کران
سکوت و صبوری م را به حسابِ ضعف و بی کسی ام نگذار.... دلم به چیزهایی پای بند است که تو یادت نمی آید...! تلنگری بزنی، آوار می شوم.... شکستنی تر از آنم که محتاجِ سنگی باشم...? موضوع مطلب :
جمعه 91 اردیبهشت 15 :: 10:49 صبح :: نویسنده : بی کران
لحظه های تنهایی چه دیر میگذرد. موضوع مطلب :
سه شنبه 91 اردیبهشت 12 :: 10:8 صبح :: نویسنده : بی کران
نفس می کشم نبودنت را نیستی هوای بوی تنت را کرده ام می دانی پیرهن جدایی ات بدجور به قامتم گشاد است تو نیستی آسمان بی معنیست حتی آسمان پر ستاره و باران مثل قطره های عذاب روی سرم می ریزد تو نیستی و من چتر می خواهم ... هر چیزی که حس عاشقانه و شاعرانه می دهد در چشمانم لباس سیاه پوشیده... خودم را به هزار راه میزنم به هزار کوچه به هزار در نکند یاد آغوشت بیفتم ... موضوع مطلب :
پنج شنبه 91 اردیبهشت 7 :: 8:52 عصر :: نویسنده : بی کران
این اخری دیگه خیلی درد داشت....حتی smsهم ندم....من هیچی جز چشم نتو نستم بگم.... واقعا خستم...از این دنیا بریدم...هر روزم شده مثل روزه قبل...دلم برای دلم میسوزه....اهای اونایی که این متنو می خونید تو رو خدا عاشق نشید... وای وای.....خیلی سخته کسی دوستش داری ،هفته ای یه بار بهش smsبدی حتی توقع جواب هم نداشته باشی اما اینجوری بگه.... دلم گرفته، شکسته ،راستش داغونه..... نمیدونم دلیله این رفتارا و حرفارو...قلبم درد عجیبی گرفته.... ادم وقتی دلش میگیره دوست داره کسی که دوستش داره ارومش کنه بگه دیوونه غصه نخور من که هستم با هم درستش میکنیم..... اما....لعنت به هرچی اما میدونی چیش بده؟اینکه الان مجبورم با همه اطرافیانم بخندم،عادی باشم اما از تو داغونم.... اشکال نداره...این روزام می گذره...من میدونم تو قلبت با منه...این کاراتم حتما دلیل داره....مگه نه؟ مواظب گله من باش... موضوع مطلب :
سه شنبه 91 اردیبهشت 5 :: 9:38 عصر :: نویسنده : بی کران
این روزا عجیب دلم میگیره...دلم میگیره از بی محلی بعضی ها.... موضوع مطلب :
دوشنبه 91 اردیبهشت 4 :: 6:45 عصر :: نویسنده : بی کران
مرا باخیالت تنها نگذار... موضوع مطلب :
پنج شنبه 91 فروردین 31 :: 9:40 عصر :: نویسنده : بی کران
و آن زمان که عاشق می شوی و می دانی که عشقی هست و باور داری کسی تو را دوست دارد و در آن شبهای سرد و یخبندان با تو می ماند... در آن لحظات می فهمی دوست داشتن چقدر زیباست موضوع مطلب : |